واجب فراموش شده...
واجب فراموش شده...
وقتي كه شعر زيباي آي آدماي نيما را مي خواندم ناخودآگاه به اين فكر فرو رفتم : آيا منظور نيما فقط بي تفاوتي و بي مسووليتي ما آدماست يا نه؟ بهتر است نگاهي عميق به شعر نيما بيندازيم:
آي آدما: پس انسانيت و بشريت را مخاطب قرار داده است. ما كه دم از انسانيت مي زنيم و گاه گاهي بويي از آن نبرده ايم چه بسا كه ديگر موجودات خداوند از ما انسان ترند.
كه در ساحل نشسته ، شاد و خندانيد: آرامش در ساحل و شادان بودن.
يك نفر در آب دارد مي سپارد جان: يك انسان و بشر در حال غرق شدن است و ما بي تفاوت.
...
و امروزه دو امر واجب كه ما خيلي راحت و بي تفاوت از كنار آن مي گذريم:
امر به معروف و نهي از منكر.
تا كنون بارها به اين دو مورد برخوردكرده ايم و خيلي راحت از كنارش گذشته ايم . و اما روي سوال من به جوان هاست . عروسك هايي ( ببخشيد خانم هاي جواني) كه در ملا عام و كوچه و خيابان خود را به صورت عروسك درآورده و گويي به همه محرم هستند الّا شوهر و برادر و پدر خود. پسرهايي كه امروزه بيشتر به شكل جنس مخالف مي باشند تا شخصيت واقعي خود. پسر را چه به برداشتن ابرو و گيس گذاشتن و ..... اگر دختر خانم هاي ما چادر واقعي خود را رعايت كنند و آقا پسرها هم چشمان خود را كنترل و بفهمند كه چه گوهر بارزشي خداوند در وجودشان به وديعه نهاده، آن وقت خيلي از گناهان از جامعه شيعي ما رخت بر مي بندد.و يكي از عوامل فساد و تباهي و شايد مهم ترين عامل، خود به خود از بين مي رود. و بهترين زمان كه ما مي توانيم خود را اصلاح كنيم، ماه مبارك رمضان است. پس بياييم خالصانه از خداوند بخواهيم كه در اين راه كمكمان نمايد.
الهي آمين...
می نگارم مطالبی را که سالهای آینده حسرت آن را خواهم خورد؛